جای خالی رهبری آلمان در اروپا

برلین نه می‏‌خواهد و نه می‌‏تواند رهبری سیاسی اروپا را داشته باشد
آنگلا مرکل رهبر حزب دموکرات مسیحی و صدراعظم آلمان در کنار اولاف شولز رهبر حزب سوسیال دموکرات - سال ۲۰۱۸ - عکس از DPA

روایتی قدیمی درباره هنری‌کیسینجر، مشاور امنیت ملی و وزیر امور خارجه سابق ایالات متحده وجود دارد؛ کیسینجر زمانی که می‌خواست مسئله‌ای مهم را با کشورهای اروپایی هماهنگ کند، همیشه این گلایه را داشت که «اگر من بخواهم با اروپا صحبت کنم باید با چه کسی تماس بگیرم؟». سال‌ها پس از دوره حضور کیسینجر در دولت ایالات متحده، این سوال مقام‌های آمریکایی پاسخ روشنی داشت؛ در طول دهه ۸۰ و ۹۰ میلادی، هلموت کهل، صدراعظم وقت آلمان و پس از او در فاصله سال‌های ۲۰۰۵ تا ۲۰۲۱ آنگلا مرکل پاسخ صحیح به این پرسش بزرگ بود. در این دوره‌ها، آلمان بزرگ و ثروتمند نقش مهمی در رهبری سیاسی و اقتصادی اروپا برعهده داشت و هیچ تصمیم مهمی در اروپا اتخاذ نمی‌شد مگر اینکه آقا یا خانم صدراعظم با آن موافق باشد. این وضعیت امروز تغییر کرده است.

درست در دوره‌ای که اروپایی‌ها با چالش‌های مهم و سرنوشت‌سازی دست‌وپنجه نرم می‌کنند، اوضاع داخلی در آلمان به‌گونه‌ای است که اولاف شولتز، صدراعظم آلمان نمی‌تواند نقش محوری لازم را در تحولات و تصمیم‌گیری‌های اروپایی ایفا کند. در آلمان محبوبیت احزاب راست افراطی با شعارهایی نظیر خروج از اتحادیه اروپا افزایش یافته است. حزب سوسیال‌دموکرات، حزب متبوع شولتز در جایگاه سومین حزب پرطرفدار آلمان قرار گرفته و وقت زیادی از صدراعظم آلمان مشغول تلاش برای حفظ ائتلاف ۳ گانه‌ای می‌شود که دولت این کشور را سر پا نگه داشته و مشکلات اقتصادی زیادی دامن آلمان را گرفته است.

اهمیت این وضعیت پرآشوب تنها برای آلمان و آلمانی‌ها نیست. اروپا در سخت‌ترین روزهای خود طی دهه‌های اخیر بدون یک رهبر واقعی باقی مانده و این در شرایطی است که اروپایی‌ها باید برای تصمیم‌گیری پیرامون موضوعاتی چون تأمین مالی و نظامی اوکراین، مسائل مهاجرتی و آماده شدن برای قدرت گرفتن احتمالی دونالد ترامپ، رهبری فعال داشته باشد. در چنین وضعیت‌هایی، کهل و مرکل خیلی زود متوجه وخامت اوضاع می‌شدند و برای حل مسئله پایتخت به پایتخت سفر و مذاکره می‌کردند تا بتوانند اجماعی نسبی در میان کشورهای اروپایی ایجاد کنند. برخلاف آن‌ها، اولاف شولتز چنین ویژگی مهمی را دارا نیست و هرچند تمام تلاش خود را در موضوعات اساسی به کار می‌بندد اما نمی‌تواند برای دیگر کشورهای اروپایی چهره‌ای الهام‌بخش باشد.

واضح است که این مشکل صرفاً مشکل شولتز نیست. در فرانسه نیز امانوئل مکرون، رئیس‌جمهور این کشور با بحران محبوبیت مواجه است و تلاش‌هایش برای پیشبرد لوایح و اهدافش در پارلمان با بن‌بست روبه‌رو شده است. او که در ماه‌های گذشته نخست‌وزیر را تغییر داد، هنوز تلاش دارد خود را در قامت رهبری جوان و باانگیزه برای اروپا نشان دهد اما برخلاف گذشته که به‌عنوان چهره‌ای اصلاح‌گر در اروپا شناخته می‌شد، حالا ایده‌هایش حامیان زیادی ندارد.

همزمان با این خلأ رهبری، اختلافات میان برلین و پاریس نیز باعث شده وضعیت پیچیده‌تر شود. اکونومیست در این باره می‌نویسد: «شولتز و مکرون به روایت برخی منابع آگاه روابط خوبی ندارند. بخشی از این مسئله به شخصیت متفاوت دو رهبر باز می‌گردد. مکرون طرفدار ایده افزایش بودجه نظامی در اروپا، تلاش برای کاهش وابستگی به ناتو و ایالات متحده در حوزه امنیت و پررنگ‌تر شدن نقش‌ دولت‌های اروپایی در کنترل وضعیت اقتصادی است اما شولتز با هیچ‌کدام از این ایده‌ها موافقتی ندارد. اگر اراده‌ای برای همکاری وجود داشته باشد، تفاوت دیدگاه‌ها می‌توانند سازنده باشند اما چنین اراده‌ای هم وجود ندارد.»

با وجود جمهوری‌خواهان در کنگره آمریکا حتی اگر جو بایدن هم در انتخابات ریاست‌جمهوری نوامبر ۲۰۲۴ پیروز شود، ایالات متحده نشان داده است که در حال بازنگری در نقش خود به‌عنوان منبع اصلی تأمین امنیت در اروپا است و این اهمیت رهبری صحیح برای اروپا در این زمان را بیشتر می‌کند.

سال ۲۰۲۲، کریستین لمبرت، وزیر دفاع وقت آلمان در نشست شورای روابط خارجی درباره نقش این کشور در اروپا گفت: «آلمان باید بخواهد که به یک قدرت هدایتگر در اروپا تبدیل شود.» به گفته او، «آلمانی‌ها حتی اگر نخواهند، به صورت دوفاکتو رهبری اروپا را بر عهده دارند».

چالش اقتصاد

به باور بسیاری از تحلیلگران، در صورتی که آلمان بتواند بر چالش‌های داخلی فائق آید، می‌تواند در اروپا نیز نقش مؤثرتری ایفا کند. موضوع اقتصاد یکی از مهم‌ترین چالش‌های دولت ائتلافی آلمان است. برخی رسانه‌ها و کارشناسان، از اصطلاح «مرد بیمار اروپا» برای توصیف وضعیت اقتصادی آلمان استفاده می‌کنند.

مقام‌های ارشد آلمانی معتقد نیستند وضعیت تا این اندازه در اقتصاد آلمان وخیم است اما تأیید می‌کنند که مشکلات زیادی در این زمینه وجود دارد.

یواخیم ناگل، رئیس بانک مرکزی آلمان در گفت‌وگویی با شبکه خبری CNBC در این باره گفت: «آلمان مرد بیمار اروپا نیست. هرچند رشد اقتصادی قابل‌قبولی در سال ۲۰۲۳ نداشتیم. وضعیت امروز ما به‌گونه‌ای نیست که بخواهیم آن را با زمانی که به اقتصاد آلمان مرد بیمار اروپا می‌گفتند، مقایسه کنیم.»

این اصطلاح اولین بار سال ۱۹۹۸ زمانی که اقتصاد آلمان با تبعات یکی شدن دو کشور آلمان غربی و آلمان شرقی دست و پنجه نرم می‌کرد، مطرح شده بود.

سپتامبر ۲۰۲۳، کمیسیون اروپا اعلام کرد که به نظر می‌رسد رشد اقتصادی آلمان در پایان سال میلادی ۴/۰درصد باشد که نسبت به پیش‌بینی‌ها در ابتدای سال حدود ۶/۰درصد کمتر است. این مسئله باعث شد پیش‌بینی‌ها از رشد اقتصادی آلمان در سال ۲۰۲۴ هم تحت تأثیر قرار بگیرد و از ۴/۱ درصد به ۱/۱ درصد کاهش پیدا کند.

تورم هم یکی دیگر از چالش‌های اقتصاد آلمان بوده و نارضایتی‌های زیادی در این کشور به وجود آورده است. مردم آلمان برای سال‌های طولانی تورم کمی را تجربه کرده بودند. پس از حمله نظامی روسیه به اوکراین در فوریه ۲۰۲۲ وضعیت به ناگهان تغییر کرد و در پی کاهش منابع انرژی قیمت‌ها در همه حوزه‌ها به یک باره افزایش یافت. تبعات اقتصادی این جنگ هنوز هم اقتصاد آلمان را که تلاش داشت از رکود دوره شیوع بیماری کووید ۱۹ خود را خلاص کند، تحت تأثیر قرار داده است. آمارها نشان می‌دهد اقتصاد آلمان در دسامبر ۲۰۲۳ تورم ۹/۳درصدی و در نوامبر تورم ۷/۳درصدی را تجربه کرده بود. با این حال نشانه‌هایی از بهبود وضعیت تورم در آلمان دیده می‌شود. تورم در ماه ژانویه ۲۰۲۴ به ۹/۲ درصد و در فوریه به ۷/۲ درصد رسید که از زمان شروع جنگ پایین‌ترین نرخ تورم اعلام‌شده در آلمان است.

یواخیم ناگل، رئیس بانک مرکزی آلمان می‌گوید، این کشور مسیر درستی را برای کنترل تورم طی می‌کند و می‌تواند به وضعیت خوبی بازگردد.

خیزش راست افراطی

یکی دیگر از چالش‌های آلمان در داخل که ممکن است به چالش اصلی این کشور در آینده تبدیل شود، رشد جریان‌های راست افراطی است. حزب آلترناتیو برای آلمان که در انتخابات سال ۲۰۱۳ میلادی حتی یک کرسی هم در پارلمان کسب نکرده بود، محبوبیت خود را رو به افزایش می‌بیند. این حزب در فاصله سال‌های ۲۰۱۷ تا ۲۰۲۱ موفق شد ۱۳ درصد از کرسی‌های پارلمان را از آنِ خود کند و از سال ۲۰۲۱ به این سو نیز نزدیک به ۱۱ درصد از کرسی‌ها را در اختیار دارد.

نظرسنجی اخیر پولیتیکو نشان می‌دهد در حال حاضر حزب آلترناتیو برای آلمان (AFD) با محبوبیت ۱۹درصدی، دومین حزب پرطرفدار در آلمان به حساب می‌آید و در صورت عدم تغییر وضعیت تا انتخابات پارلمانی بعدی به دومین حزب بزرگ در پارلمان بدل خواهد شد. هرچند با توجه به ساختار چندحزبی و مواضع دموکرات‌مسیحی‌ها و سوسیال‌دموکرات‌ها احتمال اینکه سیاست‌های افراطی این حزب بتواند جای خود را در دولت آلمان در کوتاه‌مدت باز کند، کم است، اما این روند می‌تواند خطرات بزرگتری را در آینده پیش روی آلمان قرار دهد.

«آلمان راه خود را گم کرد»

با خداحافظی آنگلا مرکل از قدرت، بحث بر سر میراث او شروع شد. برخی به ستایش از او می‌پرداختند و برخی دیگر انتقاداتی را علیه کارنامه مرکل مطرح می‌کردند. با آغاز جنگ اوکراین در فوریه ۲۰۲۲، این بحث هم تحت تأثیر قرار گرفت. برخی تحلیلگران اروپایی سیاست‌های مرکل طی ۱۶ سال صدراعظمی آلمان را عامل اصلی وضعیت کنونی اروپا و خود آلمان می‌دانند. سیمون تیسدال در روزنامه گاردین نوشته است: «صنایع آلمانی به واردات نفت و گاز ارزان از روسیه عادت کرده بودند و مرکل هم به سختی کوشیده بود که روبه‌روی ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه قرار نگیرد.»

از نگاه منتقدان مرکل، واکنش ضعیف کشورهای اروپایی به اشغال شبه‌جزیره کریمه از سوی روسیه و مذاکرات ناموفق سال‌های ۲۰۱۵ تا ۲۰۲۱ برای حل و فصل مسئله اوکراین، یکی از اصلی‌ترین دلایل آغاز جنگ در فوریه ۲۰۲۲ بود و سرنوشت اروپا را تحت تأثیر قرار داد.

مسئله اوکراین؛ آلمان باز هم عقب‌نشینی می‌کند؟

اواخر سال ۲۰۲۲ میلادی، بریتانیا اعلام کرد حاضر است برای کمک به اوکراین تعدادی تانک چلنجر به این کشور ارسال کند. در آن زمان، اوکراینی‌ها خود را برای ضدحمله‌ای قریب‌الوقوع آماده می‌کردند و اصرار داشتند که برای دستیابی به هدف نیاز دارند که تانک، جنگنده و موشک به تعداد کافی در اختیار آن‌ها قرار داده شود. از نگاه برخی رهبران غربی، ارسال تسلیحات تهاجمی برای اوکراین اقدامی بسیار تحریک‌آمیز برای روسیه به شمار می‌رفت و می‌توانست تبعات بسیار سختی برای اروپا داشته باشد. با توجه به اینکه آلمان یکی از بزرگترین تولیدکنندگان تانک در اروپا به شمار می‌رفت و یکی از بهترین تانک‌های دنیا، یعنی لئوپارد ۲ توسط این کشور تولید می‌شد، کی‌یف از برلین خواسته بود که تعدادی تانک برای اوکراین ارسال کند و به کشورهای دارنده این تانک آلمانی اجازه دهد تا این تانک‌ها را در اختیار اوکراین قرار دهند. ارزیابی دولت اولاف شولتز این بود که چنین اقدامی باعث خواهد شد آلمان به صورت ناخواسته به یک طرف جنگ تبدیل شود و مستقیماً روبه‌روی روسیه قرار بگیرد و از همین رو آلمان حاضر نبود چنین گام بزرگی را بردارد. با این حال اصرار زیاد اوکراین و فشار بازیگران اروپایی دیگر از جمله بریتانیا و لهستان باعث شد آلمانی‌ها یک گام به عقب بروند و اعلام کنند تنها زمانی حاضر به ارسال تانک برای اوکراین هستند که ایالات متحده حاضر شود تعدادی تانک آبرامز ۲ را برای اوکراین ارسال کند.

هرچند که ایالات متحده به نظر می‌رسید چنین تصمیمی را به سرعت اتخاذ نکند اما در پی مذاکراتی فشرده با طرف اوکراینی، واشنگتن قانع شد که حدود ۳۰ دستگاه تانک آبرامز ۲ را برای این کشور ارسال کند و پس از این بود که آلمان قانع شد از موضع اولیه خود به کلی عقب بکشد و اجازه دهد تانک‌های لئوپارد۲ برای اوکراین ارسال شود.

حالا این روزها چالشی جدید میان متحدان اروپایی اوکراین به وجود آمده است که ریشه آن به پیشنهاد مکرون برای کمک به اوکراین بازمی‌گردد.

رئیس‌جمهور فرانسه در کنفرانسی که در پاریس با موضوع اوکراین برگزار می‌شد، گفت که «هرکاری که لازم است» باید برای جلوگیری از پیروزی روسیه انجام شود و شکست دادن روسیه برای امنیت و ثبات اروپا یک ضرورت است. او اضافه کرد، کشورهای اروپایی بر سر اینکه نیروهای زمینی خود را برای کمک به اوکراین ارسال کنند، «اجماعی ندارند» اما همزمان گفت در شرایط سیال نظیر این، نباید «هیچ گزینه‌ای کنار گذاشته شود.» او تأکید کرد: «ما باید هر کاری را که می‌توانیم انجام دهیم تا اطمینان یابیم روسیه پیروز جنگ نخواهد بود.»

صدراعظم و وزیر دفاع آلمان خیلی زود به این مسئله واکنش نشان دادند و اولاف شولتز گفت، چنین مسئله‌ای مورد بحث قرار نگرفته است. واکنش وزیر دفاع آلمان بسیار تندتر بود. بوریس پیستوریوس در کنفرانس خبری با همتای اتریشی خود اعلام کرد: «حضور سربازان در اوکراین، هیچ‌گاه یک گزینه برای دولت فدرال آلمان نبوده است.» نگاهی به اظهارنظرهای نمایندگان پارلمان آلمان و اعضای حزب حاکم نیز نشان می‌دهد از نگاه آن‌ها نیز این پیشنهاد به‌هیچ‌وجه پیشنهاد مناسبی نیست و نمی‌تواند در آلمان مورد پذیرش قرار بگیرد.

با این حال فرانسوی‌ها اصرار دارند که این کار شدنی است. گابریل اتل، نخست‌وزیر فرانسه در پاسخ به آلمانی‌ها گفت: «دو سال پیش، بسیاری از کشورهای اروپایی حتی درباره ارسال سلاح به اوکراین هم مردد بودند. منظورم سلاح‌هایی است که فقط برای دفاع مورد استفاده قرار می‌گرفتند. در این دو سال خیلی چیزها فرق کرده است. امروز ما موشک‌های دوربرد برای اوکراین ارسال می‌کنیم تا از تلاش اوکراین برای مقابله با حمله نظامی روسیه حمایت کنیم.»

مکرون هم در اظهاراتی مشابه اعلام کرد که بسیاری از چیزهایی که روزگاری «غیرممکن» به نظر می‌رسیدند، امروز میسر شده‌اند و از «ارسال تانک» به‌عنوان نمونه‌ای از این موضوعات نام برد.

موضع آلمان حامیان قدرتمندی هم در اروپا دارد. اولف کریسترسون، نخست‌وزیر سوئد که به‌تازگی عضویت کشورش در ناتو نهایی شده در گفت‌وگویی اعلام کرد که «ارسال نیرو به اوکراین هرگز یک گزینه برای سوئد نیست.» اسپانیا، لهستان و جمهوری چک نیز مواضع مشابهی را اتخاذ کردند.

با این حال این نگرانی مطرح است که آلمان تحت فشار فرانسه، بریتانیا و شاید در آینده ایالات متحده دوباره از موضع خود کوتاه بیاید و بحث ارسال نیروی زمینی به اوکراین جدی شود. در این صورت اروپا با خطری جدی‌تر از همیشه از جانب روسیه مواجه خواهد بود.

کرملین تهدید کرده که در صورت ارسال نیروهای ناتو به اوکراین، تقابل میان روسیه و ناتو غیرقابل اجتناب خواهد بود. دمیتری پسکوف، سخنگوی کرملین در این باره گفته است: «اگر نیروهای ناتو در اوکراین مستقر شوند، آن‌گاه ما دیگر نباید درباره احتمال درگیری با ناتو صحبت کنیم بلکه باید درباره اجتناب‌ناپذیری آن حرف بزنیم. این در راستای مصالح هیچ‌کدام از کشورهای اروپایی و اعضای ناتو نیست و آن‌ها باید نسبت به این مسئله آگاه باشند.»

یک رسوایی

در روزی که مراسم تشییع الکسی ناوالنی از رهبران مخالفان روسیه در مسکو برگزار می‌شد، رسانه‌های دولتی وابسته به کرملین فایلی صوتی را منتشر کردند که در آن شماری از افسران بلندپایه ارتش آلمان در حال بحث در مورد استفاده فرضی از موشک‌های دوربرد «تاروس» در اوکراین بودند. مکالمه در مورد این موضوع حساس هرگز قرار نبود علنی شود و این افشاگری باعث شرمساری وزارت دفاع آلمان و ایجاد نگرانی‌هایی در مورد امنیت ارتباطات در این کشور شد. براساس گزارش یورونیوز، در این فایل صوتی ۳۸ دقیقه‌ای صدای اینگو گرهارتز، فرمانده نیروی هوایی آلمان شنیده می‌شود که پیش از دیدار با بوریس پیستوریوس، وزیر دفاع درباره سناریوهای استقرار موشک‌های تاروس در اوکراین با سه همکار خود صحبت می‌کند. به گفته منبع انتشار این فایل، گفت‌وگو در روز۱۹ فوریه انجام شده و در آن چهار افسر نظامی به دنبال هماهنگ کردن نقطه‌نظرات خود هستند و توافق می‌کنند که اسلایدهایی برای تجسم بهتر وضعیت آماده کنند. آنها همچنین در مورد خطوط قرمز بالقوه برای سیاستمداران آلمانی، از جمله تمایل به اجتناب از دیده شدن ارتش به‌عنوان نیرویی «مستقیماً درگیر» در جنگ اوکراین صحبت می‌کنند. آنها می‌گویند استقرار سریع موشک‌های تاروس تنها با مشارکت سربازان آلمانی امکان‌پذیر است و آموزش سربازان اوکراینی برای استقرار تاروس هرچند به تنهایی ممکن است اما ماه‌ها طول می‌کشد.

بن والاس که تا سال گذشته به‌عنوان وزیر دفاع انگلیس خدمت می‌کرد، آلمان را بابت درز اطلاعات امنیتی هدف حملاتش قرار داد و مدعی شد که این کشور «هدف نفوذ اطلاعات روسیه قرار گرفته و این نشان می‌دهد آنها نه امن هستند، نه قابل اعتماد.»

روزنامه گاردین نوشته است: «فرانسه و بریتانیا به شدت نگرانند که ضعف آلمان در حوزه امنیتی و اشتباه بزرگ این کشور در عدم رعایت موارد ضروری در برقراری تماس بین افسران نظامی به افشای اطلاعاتی گسترده منجر شود.» به نوشته این روزنامه، از نگاه متحدان برلین، افشای فایل صوتی اخیر بیش از آنکه نتیجه کار روسیه باشد، نتیجه اهمال آلمان است.

بازگشت عصر وحشت؛ ترامپ می‌آید؟

برای آلمانی‌ها بازگشت ترامپ به کاخ سفید ترسناک‌تر از قبل به نظر می‌رسد. طی دو سالی که از جنگ اوکراین می‌گذرد، آلمان برخلاف کشورهای بالتیک و اروپای مرکزی که اغلب در موارد اختلافی اصرار به اتخاذ رویکرد سختگیرانه‌تر اروپایی‌ها در قبال روسیه داشتند، تلاش می‌کرد در هر قدمی که برمی‌دارد همراهی آمریکا را در کنار خود داشته باشد و همه چیز از مسیر یک اتحاد فراآتلانتیکی بگذرد. برای شولتز، آمدن ترامپ و اجرایی شدن تفکرات او پیرامون جنگ اوکراین به معنای آن است که آلمان همراهی آمریکا را از دست خواهد داد و باید به تنهایی و در کنار متحدان اروپایی درباره آینده حمایت از اوکراین تصمیم بگیرد.

به باور بسیاری از کارشناسان، سال‌هاست که آلمان امنیت خود را در قالب ناتو و حمایت ایالات متحده تأمین کرده است. نامزد پیشتاز جمهوری‌خواهان برای انتخابات آتی این کشور هشدار داده که مسکو می‌تواند با آن دسته از اعضای ناتو که به حد کافی در پرداخت سهم خود از هزینه‌های این پیمان مشارکت نمی‌کنند، «هر کاری که می‌خواهد بکند.» این سیاستمدار و تاجر آمریکایی در جریان سخنرانی در یک گردهمایی سیاسی در روز شنبه ۱۰ فوریه (۲۱ بهمن) در کارولینای جنوبی، گفت که در نشستی با حضور رهبران ناتو رئیس‌جمهوری «یک کشور بزرگ» از او پرسیده: «خوب آقا، اگر ما (سهم‌مان به ناتو را) نپرداخته باشیم و روسیه هم به ما حمله کند، آیا در آن صورت شما از ما حمایت می‌کنید؟» و او گفته: «شما پول ندادید؟ یعنی شما مجرم هستید؟ نه من از شما حمایت نمی‌کنم. در واقع، من آنها را تشویق می‌کنم که هر کاری می‌خواهند با شما انجام دهند. شما باید پول بدهید، باید صورت‌حساب‌هایتان را بپردازید.»

با چنین سیاستی آلمان در تأمین امنیت خود نیز دچار مشکلات فراوانی خواهد بود و از سوی دیگر مشکلات امنیتی در اروپا دامن‌گیر آلمان نیز خواهد شد.

 

منتشر شده در روزنامه هم‌میهن – ۲۴ اسفند ۱۴۰۲

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Fill out this field
Fill out this field
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
You need to agree with the terms to proceed

بر چسب ها

اخبار مرتبط