موسسه واشنگتن در گزارشی تفصیلی به بررسی نفوذ رو به رشد نیروی دریایی چین در خاورمیانه پرداخته و می نویسد: به نظر می رسد ظرفیت فعلی پایگاه چین در منطقه خاورمیانه برای حمایت از سطح تعامل اقتصادی و دیپلماتیک این کشور در این منطقه کافی نیست، بنابراین واشنگتن باید برای توسعه بیشتر حضور چین آماده باشد.
به اسم مبارزه با دزدی دریایی
چین از زمان اعزام اولین گروه ویژه اسکورت دریایی خود (NETF) به خلیج عدن در سال ۲۰۰۸، به طور پیوسته ردپای نیروی دریایی خود را در خاورمیانه افزایش داده است. اگرچه انگیزه اولیه این حضور که مقابله با دزدی دریایی بود، کمرنگ شده است، حضور پکن در منطقه عمق بیشتری پیدا کرده و این کشور به استفاده از نیروی دریایی مدرن خود برای تقویت منافع خود در منطقه ادامه می دهد.
با تعمیق روابط چین با کشورهای این منطقه، حضور نیروی دریایی ارتش آزادیبخش خلق (PLAN) در منطقه پررنگ تر خواهد شد. این گسترش نفوذ نظامی چین در منطقه چگونه ممکن است به نظر برسد و آیا ممکن است پروژه ای کوتاه مدت باشد؟
اگرچه بسیاری از پروژههای نظامی جاهطلبانه چین با رهبری رئیسجمهور شی جینپینگ مرتبط است، در سال ۲۰۰۸ در دوران ریاستجمهوری هو جین تائو بود که از این آرزوها واقعاً رونمایی شد. این سالی بود که پکن اولین مأموریت دریایی مدرن خود را در خارج از کشور آغاز کرد. در این سال چین سه کشتی جنگی متعلق به نیروی دریایی ارتش آزادیبخش خلق را بهعنوان یک کارگروه مبارزه با دزدی دریایی مستقل به سمت خلیج عدن روان کرد.
رسانه های دولتی چین ادعا می کنند که نیروهای دریایی این کشور از آن زمان تاکنون بیش از ۷۰۰۰ کشتی چینی و خارجی را اسکورت کرده اند. اگر چه نیروی دریایی ارتش آزادیبخش خلق در حاشیه ائتلاف های بین المللی ضد دزدی دریایی باقی می ماند، اما تمرینات دریایی را با کشورهایی مانند ایران، پاکستان و روسیه انجام می دهد.
در همین حال، ارتش آزادیبخش خلق اولین پایگاه برون مرزی خود را در جیبوتی در سال ۲۰۱۷ تأسیس کرد. پکن در ابتدا آن را به عنوان یک تأسیسات لجستیکی برای پشتیبانی از مأموریت های ضد دزدی دریایی خود توصیف کرد، سپس آن را به عنوان یک مرکز پشتیبانی نظامی و نقطه قوی استراتژیک در نظر گرفت.
علاوه بر اسکان تجهیزات جمعآوری اطلاعات، این پایگاه برای قرار دادن ناوهای هواپیمابر و کشتیهای تهاجمی آبی – خاکی متعلق به ارتش آزادیبخش خلق توسعه یافت. البته باید گفت که این قابلیتها برای مبارزه با دزدی دریایی غیرضروری هستند . علاقه پکن به دستیابی به پایگاه های عملیاتی در مناطق اقیانوس هند و خلیج فارس نشان می دهد که پایگاه جیبوتی آخرین پایگاه نخواهد بود.
گروه های ویژه اسکورت دریایی چین شامل کشتیهایی میشوند که لزوماً برای مأموریتهای امنیتی دریایی مناسب نیستند و این گمانه زنی را تقویت میکند که این استقرارها هدف استراتژیک بزرگتری نسبت به تامین امنیت تجارت در دریاهای بین المللی دارند. در همین چارچوب یک برنامهریز استراتژیک چینی قبلاً به مأموریتهای گروه ضربت به عنوان راهی برای تقویت «توانایی نیروی دریایی برای انجام عملیاتهای شبه رزمی در اقیانوسهای دور» اشاره کرده بود.
نفوذ در دریا، رایزنی سیاسی روی خشکی
از همان روزهای اولیه، حضور نیروی دریایی ارتش آزادیبخش خلق در خلیج عدن نیز به عنوان عاملی برای تقویت روابط با کشورهای منطقه تلقی می شد. تا سال ۲۰۱۰، سه کشتی متعلق به گروه ویژه اسکورت دریایی چین از تنگه هرمز عبور کرد و اولین بازدید بندری ارتش آزادیبخش خلق را از یک کشور خاورمیانه انجام داد و در ماه مارس به بندر زاید ابوظبی رسید. یازده سال بعد، ایالات متحده به امارات متحده عربی اطلاع داد که از پایگاه نظامی محرمانه چین که در بندر خلیفه ابوظبی تاسیس شده خبردارد. این طرح همچنین کشتی هایی را به ایران، کویت، عمان، قطر و عربستان سعودی فرستاده است و به تعمیق روابط با نیروی دریایی منطقه از طریق رزمایش ها، از جمله با نزدیک ترین شرکای واشنگتن ادامه می دهد.
با توجه به مزایای استراتژیک و دیپلماتیک حضور نظامی چین در منطقه، بعید است که حضور منطقه ای ارتش آزادیبخش خلق در خاورمیانه در آینده نزدیک کاهش پیدا کند. هرگونه کاستن از این حضور در حالی که چین در حال تعمیق رابطه خود با کشورهای عربی این منطقه است، منطقی نخواهد بود. علاوه بر این ارتش آزادیبخش خلق با این عملیات ها می تواند تجربه عملیاتی در دریا کسب کند.
کاهش تعداد پرسنل ارتش مستقر در جیبوتی نیز بعید است. ادامه سرمایهگذاری چین در این پایگاه، نشانه روشنی است که نشان میدهد این تأسیسات ارزش گسترش دارد. در واقع، تنها شوک بیرونی که ممکن است باعث تغییر عمده در موضع منطقهای ارتش آزادیبخش خلق شود، درگیری با ایالات متحده یا یک قدرت دریایی دیگر است.
افزایش انگیزههای چین
در شرایط فعلی حتی توسعه کمی حضور ارتش آزادیبخش چین در منطقه به دلیل برخی انگیزه ها محتمل تر است: مقابله تهدیدهای امنیتی برای شهروندان چینی در پاکستان، تجارت کالاها و سرمایه گذاری های زیرساختی در آفریقا، روابط اقتصادی رو به رشد با کشورهای خلیج فارس. همچنین استحکام بخشیدن به پایگاه نظامی در غرب اقیانوس هند به پکن اهرم مهمی در رقابت خود با دهلی نو میدهد.
از این رو، گسترش محتمل ترین سناریوی پیش روی ارتش چین در خاورمیانه است. گسترش تاسیسات جیبوتی توسط چین و تلاش برای یافتن پایگاه های جدید در آفریقا، پاکستان و خلیج فارس نشان دهنده علاقه به حفظ تعداد بیشتری از کشتی های بزرگتر در منطقه است.
پکن مدتها منتقد حضور نظامی خارجی ایالات متحده در فراتر از مرزهایش بود. با این حال، همانطور که موقعیت قدرت دریایی چین و منافع اقتصادی جهانی در حال رشد است، رهبران چین ظاهراً ارزش استقرار نیروها در کشورهای دوست و از نظر ژئواستراتژیک مهم را درک می کنند.
در خصوص خلیج فارس، استقرار و حضور مداوم نیروی دریایی در داخل و خارج از آن آبراه، به پکن اطمینان بیشتری نسبت به جریان پایدار نفت و سایر تجارت ها خواهد داد. به نوبه خود، کشورهای عرب خلیج فارس مایلند حمایت چین را در پروژه های اقتصادی مختلف در اختیار داشته باشند.
چین هرگز علاقه ای به قبول مسئولیت های «ضامن امنیت» که هدف اعلام شده پایگاه های آمریکا در خلیج فارس است، نداشته است. با این حال، پایگاه چین در امارات ممکن است نمایی از برنامه ای باشد که چین برای حضور نظامی خود در منطقه در سر دارد که در حقیقت حضوری در خفا است.
پکن همچنین باید روابط خود را با شرکای عرب و ایران متعادل کند. از یک سو، روابط دفاعی آن با تهران به چندین دهه پیش میرسد. از سوی دیگر، روابط اقتصادی با عربستان سعودی، امارات و کشورهای مشابه، سودآورتر از هر چیزی است که ایران می تواند ارائه دهد. هنوز هیچ نشانهای از اصطکاک ظاهری تعمیق رابطه همزمان با تهران و ریاض به چشم چین نیامده اما مدیریت انتظارات با تهران و رقبای عرب آن ممکن است به یک موضوع تبدیل شود. در واقع، ریاض تمایل خود را برای اقدام علیه قدرتهای بزرگی که با ایران شریک هستند نشان داده است (مثلاً رای دادن به محکومیت حمله روسیه به اوکراین در سازمان ملل).
پیامدها برای ایالات متحده
اکثر کشورهای خاورمیانه علاقه ای به انتخاب طرف در رقابت رو به گسترش آمریکا و چین ندارند. به ویژه کشورهای عربی ترجیح می دهند بدون خشمگین کردن یکی از دو طرف یعنی چین یا امریکا ، حداکثر سود را از هر دو رابطه ببرند. اما در نهایت واشنگتن باید تصمیم بگیرد که چه زمانی و چگونه تعاملات با شرکای امنیتی سنتی خود در منطقه را همزمان با افزایش تعامل آنها با ارتش حاضر چین در منطقه ، کاهش دهد.
علاوه بر این، نیروی دریایی ایالات متحده باید عادت کند که بیشتر در کنار ارتش چین در آب های منطقه ای عمل کند. فعل و انفعالات بین این دو در حال حاضر رایج است و با پیشروی بیشتر ارتش چین در منطقه بیشتر خواهد شد.
به طور گسترده تر، دهه آینده ممکن است تغییرات قابل توجهی در موازنه دریایی در خلیج فارس و آب های اطراف ایجاد کند. در حالی که نیروهای رو به کاهش ایالات متحده به سمت آسیا هدایت می شوند، نیروی دریایی چین دوباره احیا و بر گسترش به سمت دریاهای دور متمرکز شده است. شرکای سنتی اقتصادی و امنیتی ایالات متحده مشتاق افزایش روابط خود با بازارهای چین و خرید تجهیزات دفاعی این کشور هستند. بنابراین پرداختن به نفوذ رو به رشد پکن در لبه غربی منطقه هند و اقیانوس آرام نیازمند دیپلماسی ماهرانه و تعامل دفاعی از سوی واشنگتن است.