شش ماه پس از آغاز جنگ در غزه یک تغییر محسوس در معادله های جاری در این مدت به چشم می خورد. هر حاشیه امن و چک سفید امضایی که به اسرائیل پس از حمله هفت اکتبر حماس داده شده بود اکنون در حال از بین رفتن و منقضی شدن است. برای بسیاری از مردم، که از روزهای اولیه حمله اسرائیل به غزه از آتش بس حمایت می کردند، همیشه آشکار بود که فاجعه ای رخ خواهد داد. اما در حوزه رسمی در میان سیاستمداران و بخشهایی از رسانهها وحشت حمله حماس چیزی را گسترش داد که به نظر میرسید یک چک سفید برای نتانیاهو و دولتش باشد.
گاردین در گزارشی در این باره می نویسد: شاید کشتن هفت کارمند سازمان جهانی مرکزی آشپزخانه توسط اسرائیل لازم بود تا این تغییر اتفاق بیفتد. در طول شش ماه گذشته، اسرائیل چه در لحن و چه در عمل همه پروتکل ها را به گونه ای زیر پا می گذارد که آن را در دسته بندی قانون شکنان قرار می دهد.
دولت اسرائیل به متحدان و حامیان خود توهین کرده است. این کشور احکام و هشدارهای صادر شده از سوی سازمان های متعلق به جهان دموکراتیک و قانونمند را نادیده گرفته است، آنهم در حالی که مدعی نمایندگی دموکراسی در منطقه ای پر از خشونت به اسم خاورمیانه است. اسرائیل متحدانش را ضعیف و درمانده جلوه داده و سیاست داخلی آنها را دچار بی ثباتی کرد. در میدان جنگ، واضح است که اسرائیل نه تنها بیش از حد به حمله ۷ اکتبر حماس واکنش نشان داده بلکه از نظر اطلاعات و روش های جنگی خود، خشن و غیرقابل اعتماد است.
هاآرتص اخیرا گزارش داده که نیروهای نظامی اسرائیل مناطق کشتار را در غزه ایجاد کرده اند: در این مناطق هرکسی که از خطوط نامرئی آنها عبور کند، هدفی است که می توان و حتی باید به آن شلیک کرد. تحقیقات مجله اسرائیلی-فلسطینی +۹۷۲ و سایت عبری زبان Local Call در این هفته روی وحشتناک جنگ را نشان داد: ارتش از سیستم های هوش مصنوعی برای شناسایی اهداف استفاده می کند و به گفته منابع در این پروسه اگر ۱۵ یا ۲۰ غیرنظامی هم کشته شوند ایرادی نخواهد داشت.
کشتار در جریان حملات هوایی به افرادی که به عنوان شبه نظامیان رده پایین شناسایی شده اند معمولاً با مهمات غیر هدایتشونده معروف به «بمبهای گنگ» انجام میشوند . به گفته یکی از افسران اطلاعاتی اسرائیل : «شما نمیخواهید بمبهای گران قیمت را برای افراد بیاهمیت هدر دهید. این برای ما که با کمبود بمب روبه رو هستیم بسیار مفید است.»
از آنجایی که اسرائیل غزه را با خاک یکسان کرده و مقابل خواست جامعه بین المللی برای برقراری آتش بس ایستاده، هم وجهه خود را تضعیف کرده و هم ایمان به توانایی نظامی و سیاسی خود را از بین برده است. به این وضعیت لبریز شدن کاسه صبر عمومی نسبت به اقدام های اسرائیل را هم اضافه کنید.
به طور سنتی، اسرائیل دارای ارزشهای سیاسی و فرهنگی غرب است که ظاهرا آن را مستحق حمایت تمام نشدنی می کند. اما مصونیت از مجازات برای مرتکب و همچنین قربانی بهایی دارد و بهای آن این است که دولت دیگر قادر به تنظیم رفتار خود نیست و شروع به خودویرانگری می کند. برای اسرائیل این نقطه زمانی اتفاق افتاد که ماشین امدادگران خارجی با موشک های دقیق، مورد اصابت قرار گرفتند . در چشم کسانی که مرگ هزاران فلسطینی را یک تراژدی ناگوار اما دوردست و شاید حتی قابل توجیه میدانند، وقتی پای کشته شدن شهروندان کشورهایی که متحد اسرائیل هستند به میان آید عملا بدان معنا است که اسرائیل خطرناک و خارج از کنترل شده است. پس از این حادثه فراخوان هایی برای محدود کردن حق اسرائیل برای دفاع از خود داده شده است.
نیک فراری، کارشناس محافظه کار و مقاله نویس دیلی اکسپرس، خواستار تحریم تسلیحاتی شده است. او نوشت: «در بیشتر موارد، من میتوانم طرف اسرائیلی را درک کنم، اما «گاهی اوقات لازم است یک دوست به دوستش بگوید کجا اشتباه میکند». حمله به امدادگران «غیرقابل دفاع» بود. این احتمال وجود دارد که شهروندان بریتانیایی توسط موشک هایی که ما در اختیار ارتشی که فکر می کردیم حرفه ای است قرار دادیم کشته شده باشند.
هنگامی که ارتش اسرائیل با چنین تحقیر توسط یک دوست خودخوانده مورد اشاره قرار می گیرد باید پذیرفت که چیزی در حال تغییر است. تماسهای مشابهی در حال حاضر توسط شخصیتهای برجسته حزب کارگر و حزب محافظهکار انجام میشود و کارمندان دولتی که در صادرات اسلحه به اسرائیل نقش دارند، در حال بررسی اقدامات قانونی هستند، زیرا نگران هستند که اگر مشخص شود اسرائیل قانون را نقض کرده است، ممکن است شخصاً مقصر باشند. وقتی خونی که ریخته می شود خون فردی است که به شما نزدیک تر است مردم می توانند رد آن خون را روی دستان خود ببینند.
اما اسرائیل نیز ممکن است صرفاً به دلیل طولانی بودن مدت حمله، از جاده خارج شود. شش ماه زمان زیادی است تا این نوع اقدام نظامی با سرعتی که دارد و با دامنه وحشت ناشی از آن که شامل نوزادان مرده، بیمارستانهای بمبارانشده، اردوگاههای مملو از پناهندگان، اسرای در اختیار حماس و قحطی سرتاسری در غزه است همچنان ادامه پیدا کند. شش ماه زمان زیادی است تا چنین درگیری شدیدی که همه را درگیر خود کرده به این شکل بی پایان ادامه یابد.
مدت زیادی است که دولتهای عربی به راه رفتن بر روی خط باریک بین حفظ روابط خوب با ایالات متحده و نگرانی در مورد ثبات منطقه با گسترش جنگ و همچنین افزایش خشم داخلی در مورد غزه ادامه می دهند.
در مجموع، سخت نیست که بفهمیم چرا جو بایدن، طبق همه گزارشها، تندترین تماس خود را با بنیامین نتانیاهو تا به امروز داشته است. او برای اولین بار پیشنهاد کرد که حمایت بیشتر با شرایط همراه است. او خواستار اجرای «یک سری گامهای مشخص و قابل اندازهگیری برای رسیدگی به آسیبهای غیرنظامی، رنج بشردوستانه و ایمنی امدادگران» شد و خواستار آتشبس فوری شد. دور جدید مذاکرات آتش بس در قاهره آغاز شده است.
به طور خلاصه، تغییرات در لحن و مطالبات سیاستی تازه شروع شده تا جهان رسمی و عالم سیاست را با افکار عمومی و نگرانی های معترضان بی شماری هماهنگ کند که انگیزه های آنها از اعتراض به رفتار اسرائیل تا پیش از این بد و بی ارزش جلوه داده شده بود. تغییر عقیده در میان دوستان و متحدان اسرائیل باید مورد استقبال قرار گیرد اما در صورتی که بتواند روند پایان جنگ را سرعت ببخشد.
منتشر شده در سایت خبری جماران- ۱۹/ ۰۱/ ۱۴۰۳